حياط خلوت دشمن
ولايتمدارجوان
سال توليد ملي وحمايت از كار وسرمايه ايراني
خانه سينما چگونه لانه فتنه شد؟
 
حکايت واکنش‌ها و بيانيه‌هاي اعضا و مديران خانه سينما امروز حکايت همان چوب و حکايت گربه دزده است. ککي افتاده به جانشان که در مراحل بازجويي غير از اين مستند سازان پاي ديگران هم به وسط خواهد آمد.

فصل اول: يک شروع بي‌پايان
پایگاه خبری انصارحزب الله:از زمان مصدر شدن معاونت سينمايي دولت دهم، جدالي غير منطقي ميان خانه سيما و تيم مديريتي جواد شمقدري آغاز شد. از همان ابتدا بسياري ادعايي را مطرح مي‌نمودند که اين جدال کاملاً شخصي و ميان شمقدري و مديران خانه سينما است. اما مشخص بود که اين دعوا به هيچ روي صنفي و شخصي نيست و بيشتر يک دعواي سياسي است. مديران خانه سينما در دو سال گذشته سعي نمودند در محافل رسمي در قالب گلايه‌هاي صنفي انتقادات خود را مطرح کنند، غافل از آنکه پشت پرده، جريان ديگري در حال اتفاق بود. 

برگزاري جشن خانه سينما در دو سال اخير و اعلام موضع فيلمسازان وابسته به اين نهاد صنفي اين موضوع را روشن ساخت که خانه سينما مي‌رود که ناخواسته و يا خواسته، خانه خلوت دشمن شود. 

خاطرم هست يکي از همين اعضاي پررنگ خانه سينما سالها پيش در دانشگاه بانگ مي‌زد که سينما زماني رستگار مي‌شود که براي لنين جشن تولد بگيرند(!) کمي تامل بر اين سخن نشان مي‌دهد که آناني که امروز جزو نفرات تصميم گيرنده در اين خانه صنفي هستند، سوداي گرفتن جشن تولد براي لنين را دارند و اين قالب‌هاي متشرعانه نيز ماسکي براي رسيدن به آرمانهاي اين دست افراد است. خانه سينما در همين مدت بسيار کم استقلال صنفي‌اش را بانگ مي‌زند اما از طرف ديگر همپيماني‌اش با رسانه‌هاي معاند راتثبيت مي‌نمايد و آب به آسياب دشمن مي‌ريزد. 

زماني هم زنگ‌ها را به صدا درآورديم که خانه سينِما مي‌رود که حياط خلوت دشمن شود، آنقدر جدي گرفته نشديم.
عملکرد دو ساله اخير خانه سينما با مديريت آنچناني اش وارش معلوم است که فردايي تيره تر خواهد داشت. خانه سينِما مي‌رود وارد بازيهاي سياسي خطرناک تري شود و صد البته خودسري خانه سينما و خارج شدنش از قالب يک نهاد صنفي، خصوصا استقلال مالي فعلي‌اش و تحت تکلف دولت نبودنش، اين خطر را فزوني مي‌بخشد. 

همه حرف و حديث‌هايي که در اين مدت بين معاونت سينمايي و خانه سينما رد و بدل شد، مشخص مي‌سازد ذات اين دعواها حقوقي و صنفي نيست. البته اين سياسي کاري آنچنان هم به ضرر خانه سينما نشد و زمينه سازي استقلال مالي‌اش - توسط عنصري وابسته به جريان انحرافي - را فراهم آورد. خانه سينِما بر اساس مشي سياسي‌اش پس از فتنه ۸۸ در قالب موضوعات صنفي به معاونت سينمايي دهن کجي مي‌نمود و به هيچ وجه حاضر به تمکين از قانون نبود. 

در ايامي که گذشت بسياري به معاونت سينمايي خرده مي‌گرفتند که در مقابل خانه سينما سخت‌گيري مي‌کند و به خواسته‌هاي ظاهراً معقول و مطروحه آنان تن نمي‌دهد. با دستگيري چند مستندسازي که با بي‌بي سي همکاري داشتند و برخي جانبداري‌ها ي يکسويه خانه سينما از دستگير شدگان مشخص شد دلايل و مواضع برخي سياسيون نسبت به خانه سينما بي‌جهت نبوده و وي بيخودي ساز مخالف نمي‌زده است. 

بيانيه خانه سينماا نيز مسأله‌اي را بيشتر از پيش عيان ساخت که خانه سينما از هر فرصتي استفاده مي‌کند که کاسه داغ تر از آش باشد و اتفاقاً موضعگيري خانه سينما در قالب همان نهاد صنفي و اين بيانيه‌هاي بي‌مورد و جبهه گيري‌هاي غلط نسبت به موضوعي که کاملاً شفاف و روشن است آبشخوري را براي همان بي‌بي سي فارسي و صداي آمريکا فراهم مي‌آورد وبا روندي که در پيش است احتمال اين موضوع هست که موضوعات مطروحه از جانب خانه سينما - خواسته‌هاي ظاهراً صنفي - به تدريج تبديل به موضوعي حقوق بشري شود و فرصت بيشتري براي رسانه‌هاي معارض فراهم آورد. 

اما موضوع مستند سازان و همکاري آنان با بي‌بي سي به خريد و فروش چند مستند و ساخت فيلمهاي سفارشي باز نمي‌گردد. اگر آثار مستند توليد شده ۶سال اخير را مرور کنيم متوجه خواهيم شد توليدات اين حوزه به حياط خلوت نظام بدل شده است. اگر در سينما فيلم موهني همچون زادبوم و صد سال به اين سالها توليد مي‌شود در حوزه مستند نيز آثاري نظير رئيس جمهور مش قنبر (محمد شيرواني) توليد مي‌شود که تشرع و نظام و هر چه که براي دلدادگان نظام جمهوري اسلامي مقدس است را به چالش مي‌کشد.
دعواي خانه سينما، توليدات مستندو موهن، همه حاشيه است، پرسش مد نظر اين است که مستندسازان دستگير شده با بي‌بي سي همکاري داشته‌اند يا خير؟ بنده هم نمي‌دانم و قضاوت در اين مورد با نهادهاي امنيتي و قضايي است. آنچه در پي خواهد آمد رويدادي است که نگارنده و جمعي از دوستان انديشکده يقين شاهدش بوده‌ايم و موضوعي نيست که خانه سينِمابتواند آن را کتمان نمايد. 

فصل دوم: مدير رسانه فتنه در خانه سينما 

در اظهارات اخير نقل شده، يکي از مديران خانه سينما بي‌بي سي را رسانه‌اي معارض قلمداد کرده بود. اگر ديدگاه‌هاي خانه سينما چنين است نخستين پرسشي که مطرح مي‌شود اين است، چرا قبل از انتخابات رياست‌جمهوري، صادق صبا مدير بخش فارسي بي‌بي سي، دو هفته به صورت مکرر براي تماشاي آثار مستند از جانب مستندسازان به خانه سينما دعوت مي‌شد و هيچ واکنشي از جانب خانه سينما مبني بر اين دعوت شدن صورت نمي‌پذيرفت؟ آري صادق صبا را مي‌گويم، حداقل نهادهاي امنيتي مي‌توانند ادعاي نگارنده را تاييد کنند. شايد خيلي ناگهاني و بدون مقدمه اصل موضوع را مطرح نمودم اما آنچه مي‌گويم واقعيت است و گريزي براي انکارش نيست.
دوهفته قبل از انتخابات رياست‌جمهوري در سال ۸۸ فيلم مستند کفار بهمن کيارستمي به تهيه کنندگي شبکه آرته فرانسه در خانه سينما پخش شد و جالب اينجاست يکي از مدعوين در اين نمايش خصوصي، صادق صبا مدير بخش فارسي بي‌بي سي بود. 

طبيعي است که صادق صبا براي زمينه سازي جريان فتنه به ايران آمده بود، ضمن اينکه شبکه تلويزيوني فارسي بي‌بي سي به تازگي راه‌اندازي شده بود و باکس اين شبکه نياز مبرم به توليدات داخلي داشت، علاقه شخصي صادق صبا به توليدات داخلي – خصوصا مستند - سبب شد وي قبل از انتخابات به ايران سفر کند و ضمن رتق و فتق زمينه فتنه به صورت موازي به خانه سينما رفت و آمد نمايد و زمينه تعامل با مستند سازان را فراهم آورد. 

توليدات مستندي که سياه‌نمايي، مولفه اصلي ساخت آنها به شمار مي‌رود و متناسب با ساختار يکسويه بي‌بي سي فارسي است. 

نگارنده بعد از جلسه نمايش فيلم در حياط خانه سينما شاهد واکنش‌هاي صادق صبا و مستند سازاني بودم که دور او حلقه زده بودند. وي در حياط خانه سينِما علاقه شخصي‌اش به آثار مستند را - بعد از اتمام نمايش مستند کفار- به زبان آورد و گفت و گوي مفصلي ميان وي و جمع مستند سازان در خصوص خريد رايت مستندهاي توليد شده در ايران رد و بدل شد. 

فصل سوم: رويکرد فتنه‌گر
 
بي بي‌سي از آن زمان تا کنون اقدام به خريد ۱۲۰ فيلم مستند از مستندسازان ايراني نموده است و برنامه آپارات از بدو تاسيس بي‌بي سي فارسي تاکنون ۱۰۰ فيلم مستند -از اين ۱۲۰ مستند- را به صورت مدون پخش نموده است.
حاشيه جالب اين اکران خصوصي نيز در نوع خود جالب است، آن روز مسئولين خانه سينما زماني که صبا در خانه سينما حضور پيدا نمود اجازه ورود دوربين به خانه را نمي‌دادندو آن روز هيچ عکسي از حضور صبا در جمع مستند سازان خانه سينما به خبرگزاري‌ها ارسال نشد و هيچ خبرگزاري هم اين موضوع را پوشش نداد. آن روزها اذهان عمومي و خصوصي گرم رقابت‌هاي انتخاباتي بود و صادق صبا مشغول خريد فيلم‌هاي مستند ايراني. 

جالب اينجاست همين آقاياني که بعد از انتخابات شمشير را براي معاونت سينمايي از رو بستند هر کدام که مي‌خواستند از حياط خانه سينما از سمتي به سمت ديگر عبور کنند تا کمر جلوي صادق صبا خم مي‌شدند و عرض سلام مي‌کردند و پرسش اصلي از اهالي خانه سينما اين است که اگر انديشه خانه سينِما با انديشه بي‌بي‌سي و گردانندگانش در تعارض است چرا از ورود نوکر استعمار که مشخص بود با چه هدفي به ايران آمده است جلوگيري به عمل نياورد؟! 

حال بعد از گذشت دو سال و پخش تقريباً ۱۰۰ مستند از برنامه آپارات و قراردادهاي مالي آنچناني با مستند سازان، خانه سينما بيانيه صادر مي‌نمايد و مثل تمامي انفعال‌ها و واکنش‌هاي دو سال اخيرش سعي مي‌کند حتي در مقابل تصميمات نهادهاي امنيتي واکنش نشان ‌دهد. آيا بودن صادق صبا دو هفته قبل از انتخابات سال ۸۸ و پخش حدود ۱۰۰ مستند از اين شبکه معاند و معارض نمي‌تواند گواه اين قرابت ميان خانه سينما و بي‌بي سي باشد؟ آيا تا کمر خم شدن همين مديران فعلي خانه سينما جلوي صادق صبا از سر ادب بوده يا از سر رفاقت؟ حکايت واکنش‌ها و بيانيه‌هاي اعضا و مديران خانه سينما امروز حکايت همان چوب و حکايت گربه دزده است. ککي افتاده به جانشان که در مراحل بازجويي غير از اين مستند سازان پاي ديگران هم به وسط خواهد آمد. 

لازم به ذکر است که صادق صبا مدير بخش فارسي بي‌بي‌سي در گفت و گو با دويچه‌وله هرگونه ارتباط کاري بين شبکه متبوعش با اين افراد را رد کرد. در يادداشت بعدي سعي مي‌کنم به فيلمهاي مستند پخش شده از بي‌بي سي بپردازم تا موضوع کمي شفاف تر از گذشته شود. 

چهارم: فصل مشترک بي‌بي‌سي و خانه سينما 

مستندي توهين آميز از بي‌بي سي پخش مي‌شود و محافل امنيتي متوجه مي‌شوند که برخي از مستندسازان در ساخت اين فيلم با بي‌بي سي همکاري داشته‌اند. پس از دستگيري چند مستند ساز که مشکوک به همکاري با تريبون بهائيت هستند عسگرپور و مديران خانه سينما نسبت به اين دستگيري‌ها واکنش سياسي از خود نشان مي‌دهند.
 
اين تمام رويدادي است که درباره آن حداقل در مطبوعات خوانده‌ايد، اما آنچه مد نظر نگارنده است در قالب پرسش طرح مي‌کنم. چرا مستندي در مورد رهبري نظام؟ چرا مستندي درباره رئيس جمهور ساخته نشده است؟ 

پس از آنکه متوجه شديم که برخي از مستند سازان در ساخت اين فيلم با صداو تصوير استعمار همکاري داشتند پرسشي ديگر را طرح خواهيم کرد آيا جريان انحرافي به صورت غير مستقيم دخالت در ساخت اين مستند و چنين توليداتي ندارد؟ شايد تعجب کنيد که جريان انحرافي چگونه به حلقه ماسوني خانه سينما متصل است و اين دو چه ارتباطي با يکديگر خواهند داشت؟ 

اين پرسشها را درادامه اين يادداشت‌ها پاسخ خواهم داد به شرط آنکه خواننده مطلب حوصله خواندن را داشته باشد. نگارنده سعي مي‌کند تمام قطعات اين پازل را به صورت مرتب در کنار هم قرار دهد تا در پايان هيچ شائبه ديگري باقي نماند.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








ارسال توسط محمد برازجانی

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

ورود اعضا:

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 100
بازدید دیروز : 50
بازدید هفته : 150
بازدید ماه : 459
بازدید کل : 186387
تعداد مطالب : 351
تعداد نظرات : 91
تعداد آنلاین : 1